محل تبلیغات شما
شام رو با مامان و بیبی و زن‌عمو و کیمیا کیانا و بچا خونه عمو زدیم،بیشتر از اینکه شام بزنیم خاطره تعریف کردیم از گذاشتن دیانا تو پنجره توسط مو و افتادنش و تکه شدن زبونش و کتك خوردن دردناك مو،از بچگی کردن مو و باز کردن پوشکمو کشیدن قهوه‌ایم ب فرش و در و دیوار و باز کتك خوردن دردناك مو،از بچه مدرسه‌ای بودنم و شوخی شوخی پرت کردن سنگی بزرگ توسط کیمیا و اصابتش ب کله‌م، و و و؛انقد خندیدیم انقد خندیدیم ك مو فقط رو ویبره بودم و هر از گاهی اشك در چشمانم حلقه میزد.

مسیحای أنا کوژایی؟خودم میدونم کوژاست ادبُ رعایت کن اخوی!

همه اصلا،همه واقعیا،همه اورجینالا،وقت دونِ!

میشه باید بخونیدش؟!

مو ,دردناك ,خوردن ,کتك ,مو،از ,شام ,و باز ,خوردن دردناك ,مو و ,دردناك مو،از ,کتك خوردن ,خوردن دردناك مو،از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرواز با قلم